89/1/20
6:30 ع
سال نو شده است و من هرچه به خودم نگاه می کنم نمی توانم خودم را قانع کنم که من هم با تحویل سال نو شده ام.
از روزهای آخرسال تا به حال هرچه می گردم نشانه ای از نو شدن نمی بینم.به خودم خیره می شوم،گرد و غبارها را نمی توانم کنار بزنم. نمی توانم خودم را شفاف ببینم.یک لحظه به خودم می آیم.فکر می کنم شاید اصلا خودم رویم نمی شود واضح و دقیق و شفاف خودم را ببینم. بقیه نمی دانند ولی خودم که می دانم این گرد و غبارها از کجا می آید، خودم می دانم اگر کمی دقت کنم چه خواهم دید.
صدایی مرا از حال خود درمی آورد. مادرم با لیوان چای در دست روبه رویم ایستاده می گوید: کجایی؟خیلی تو خودتی. چنان صداقتی در نگاه و صدایش حس می کنم که به خودم می لرزم. حس می کنم دارد واضح و شفاف مرا،دلم و وجودم را می بیند. از این حس می ترسم. ناخوداگاه توی دلم تو را صدا می زنم. می گویم:می دانم که تو همیشه مرا همانطور که هستم می بینی، ولی نگذار دیگران هم مرا به همان وضوح ببینند، می ترسم اگر تمام مرا با وضوح ببینند، دیگر هیچ کس حتی نگاهی هم به من نیندازد....
حس می کنم داری صدایم می زنی. انگار باید کاری بکنم، حرفی را بشنوم یا... من هم می خواهم باز صدایت بزنم؛ولی رویم نمی شود. فکر می کنم فرار کنم. به کجا؟ نمی دانم. فکر می کنم بروم. به کدام سو؟ نمی دانم. می دانم داری نگاهم می کنی و می ترسم نگاهت کنم. از تلاقی نگاه ها می ترسم. می خواهم به سمتی بروم که بتوانم خودم را از نگاهت پنهان کنم و می دانم نمی شود. همین طور بی هدف می گردم. کله ام دیگر کار نمی کند. می خواهم از این حال بیرون بیایم.می خواهم کمی هم که شده نو شوم. می خواهم کمی هم که شده جبران کنم. می خواهم از بار سنگینی که روی دوشم هست رها شوم. می خواهم...
دلم می خواهد زشتی ها را تکه تکه از خودم بکنم. دلم می خواهد راحت بتوانم نگاهت کنم و صدایت بزنم... تو هم انگار حال مرا...،انگار که نه، واقعا حالم را می بینی و می فهمی. توی چنین حال و روزی حرفت را به من می زنی، حرفت جلو رویم سبز می شود.خودش را نشانم می دهد. خودش را به من می رساند و تکانم می دهد. ان الله یغفرالذنوب جمیعا.
کنجکاو می شوم. می خواهم بقیه حرفت را هم بشنوم. می خواهم تو را بیشتر نگاه کنم. می خواهم بی تعارف سراغت بیایم و خودم را از بعضی چیزها، بعضی کارها،بعضی رفتارها،بعضی حرف ها و ... دور کنم.در دل ناامیدی می خواهم دری به سوی امید باز کنم و نخستین واژه های جمله ای که تو می گویی به دادم می رسند:
"به آنها که بر خود ستم کرده اند بگو، از رحمت خدا ناامید نشوید،خدا همه گناهان را می آمرزد، چرا که او آمرزنده و مهربان است"
خوشحالم که همیشه هستی، همیشه نگاهم می کنی و همیشه با منی. خیلی دوست دارم، خیلییییییییییی.
پی اس:
بهار آمد و دلم
شکفته در کنار تو
و غرق خنده ها شده
دل گلایه دار تو
دلم شکفته از تو و
از این بهار بی نظیر
بلند شو، ،شکوفه کن
میان غصه ها نمیر
89/1/17
12:55 ع
امــــــــــــــــــــــــــروز شروع ثبت نام در کارگاه آموزشی همکاری تیمی
چند وقت پیش در دانشگاه امیر کبیر به بنری بر خوردیم با نام :
کارگاه اموزشی نکات طلایی کار تیمی با مبلغی گزاف
و بعد از تجربه عالی و موفق امیز همایش iso 2001 در تابستان
پس تصمیم گرفتیم :
کارگاه اموزشی رایگان یک روزه (9 ساعته) team working
با کمک فرهنگسرای ایتی تهران و تامین بودجه لازمه
توسط معاونت محترم فرهنگسرا اقای بیات
و جناب مهندس امینی بزرگوار
و با مشارکت کامل خانه تضمین کیفیت پاسارگاد (هیرسا)
مجری سمینارها و کارگاه های این چنین برای کارمندهای سازمان های بزرگ کشور
و با ارائه گواهی شرکت در کارگاه توسط شهرداری تهران
مدارک مورد نیاز جهت دریافت گواهی شرکت در کارگاه کار تیمی: | |||
1- یک قطعه عکس 4*3 | |||
2- تصویر شناسنامه و تصویر کارت ملی | |||
3- پرداخت مبلغ 2 هزار تومان به صورت حضوری |
به علت برگزاری کارگاه اموزشی مناسب
برای شرکت در سمینار محدودیت تعداد شرکت کنندگان را گزاشتیم (50 نفر )
ثبت نام به صورت اینترنتی و از تاریخ 17 فروردین ماه 1389
و از طریق وب سایت http://www.itfs.ir می باشد
اولویت برای کسانی میباشد که زودتر ثبت نام کرده اند
جهت شرکت در کارگاه، همراه داشتن کد پیگیری الزامی است!
زمان برگزاری : دوشنبه ششم اردیبهشت 1389
مکان برگزاری: سالن اجتماعات فرهنگسرای ایتی
از ساعت 9 صبح الی 6 بعد از ظهر
این سمینار پر کاربرد و کلیدی برای استخدام
برای دانشجویان و فارغ التحصیلان رشته های زیر می باشد :
مهندسی کامپیوتر
علوم کامپیوتر
مهندسی فناوری اطلاعات
مهندسی صنایع
همین امــــــــــــــــــــــــــــــروز تا بسته نشدن ظرفیت کارگاه ثبت نام کنید ...