سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

87/8/28
8:0 ع

 

قریب به دو دهه قبل در چنین روزی، چشم جهان منور شد به قدوم مبارک مهندسی فرهیخته، اهل دل، اهل قلم و بسیار دوست داشتنی که با حضورش عالم مهندسین را موتوحول کرده، دنیا را از وجود پر برکتش مستفیذ کرد ...

و اون مهندس دوست داشتنی که با آرامشی مثال زدنی و با پلادت زیر پوستی و هموراه قابل تحسین هر روز طرفداراش بیشتر و بیشتر می شه ، کسی نیست جز ...

.

.

.

.

مدیریت محترم، پر تلاش، و محبوب بلاگ ...

الهام جووووووووووووووووووووووووون

 

 

و هم اکنون گروه سرود زندان PNU - بند مهندسان، تقدیم می کند ...

تولد تولد .. تولدت مبارک ...

مبارک مبارک .. تولدت مبارک ...

بیا شمعا رو فوت کن ...

که صد سال زنده باشی ...

 

*** الهام جون تولدت مبارک! ***

 

الی جون تبریکات صمیمانه من و همه دوستان رو پذیرا باش به همراه آرزوی سلامتی، موفقیت، بهروزی، شادمانی، .. یه عالمه از همین آرزو قشنگا و از همه مهمتر آرزوی پلادت روزافزون شما ...! (به پیوست ای پی 1 جهت اطلاع از نام دوستان به حضورتان اعلام می گردد!)

 

ای پی 1 : خودم، هانی، پیچک، جلبک، مونا، مرضیه (اوریجینال، دات کی، دات ایچ!) ، نسیم (اوریجینال، دات پی)، سمیر، معصومه ، من1،2،3 و ... ، استاد ش.ز، سایر زندانیان pnuprisoners بالاخص سایر بروبچز همین بند فعال در همین بلاگ، زندانبانان گرانقدر ، تئودور، آلوین، سایمون، naturally 3، خوخو، همسایه بقلی، بچه های کوچه اون وری، بچه محل، بچه های سرگذر،   All Mammads ، پارسی، کرم قهوه ای راه راه، سفید برفی، استاد میم ...، مهران از آن سوی مرزها(!!!!!) ، ریزعلی ، تریپلری توپلری ، مانی ، عمو سیبیلو ، تدارکات تیم ، راننده اتوبوس ، حتی اون آقای آبدارچی که برای بچه ها چایی می آورد ، تمامی مسئولین ذی صلاح(!!!) ، و تمام دوستانی که ما را در این تبریک همراهی کردن !! (درجه رو داشتی؟! جوگیری تا چه حد آخه؟! تا این حد؟! )
*به تمامی دوستانی که معتقدند در این تبریک ما رو همراهی نکردن عرض کنم که فکر می کنی همراهی نکردی، یه کم بیشتر فکر کن! دیدی! می دونستم روت نمی شه بیای تبریک بگی من از طرفت گفتم!!!!!!! (خودتی! آینه آینه آینه ...!) تو باز به خودت گرفتی .. با تو نبودم که، روی سخنم بیشتر با تریپلری توپلری بود!! اینا هستن ...*

ای پی 2 : دوستان گرامی هدایای خود را تحویل مدیریت محترم داده، نقل و نبات و شیرینی (در صورت صلاحدید خود ایشان یک برش کیک!!) دریافت فرمائید ...!

ای پی 3 : در ابتدای فرمایشاتم عرض کردم در چنین روزی .. فردا نیای بگی الآن که شبه!!! منظور از چنین روزی همان روز مبارک 29 آبان بوده و ما نیز بنا به رسم و آئین کهن در شب تولد تبریکات خود را عرض نمودیم ...!

ای پی 4 : الی جون شرمنده اگه گروه سرود هماهنگ نبود و صداهای بروبچز یه مقادیر زیادی گوش نواز بود! هماهنگی گروه خیلی سخت بود! من تو این وقت بسیار بسیار کم خیلی اندک، همه تلاش خودم رو کردم! ولی شرمنده که یه چند نفر این وسط بد جور سوتی دادن و آهنگ رو خراب کردن!!!! (اونا هستن...) ضمن اینکه چندتا از بهترین خواننده های گروه به دلیل مصدومیت (سرماخوردگی و گرفتگی گلوی مبارک!) تو شرایط آرمانی نبودن و  نتونستن خودشون رو به موقع برسونن!! قول می دیم که تو عروسیت جبران کنیم .... بگو ایشا ا... !!!!

ای پی 5 :  اون قضیه یکی بود که دیگه نبود یه سری استثنائات در شرایط خاص داره که می طلبه ... (مخاطب موردنظر می گیره من چی میگم! پارازیتی بیش نبود من باب حسن ختام متن ...!)

ای پی 6 : خواننده محترم! چی کار داری مطلب رو کی نوشته!‏ مناسبت رو داشته باش که بسیار مناسبت فرخنده و مبارکیست .. پس با من کاری نداشته باش به خاطر شادی دل صاب مجلس بلند نظر بفرست ...!

«الی جون می دونم به شدت  supervisor  شدی ولی سعی کن احساساتت رو کنترل کنی ...!»


  

87/8/26
12:0 ع

  و خداوند سکوت را آفرید ...

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سکوت سرشار از ناگفته هاست اما برای شنیدن این ناگفته ها باید هنر گوش سپردن به سکوت را در خود ایجاد کنیم. بیایید انسان های اطراف خود را ملزم نکنیم هر چه می خواهند بر زبان آورند .بیایید هنر گوش سپردن به سکوت را در خود تقویت کنیم و قبل از بر زبان آورده شدن ناگفتنی ها و قبل از این که حرمت بیان شکسته شود از اشارات سکوت و از رمز و ایماهای بی صدایی به نیات درونی انسان ها پی ببریم و با آن ها هم نوا شویم.

سکوت که کنیم بی زبانی ها به صدا در می آیند . بیا صداهای روزمره را نشنویم بلکه به خاموش ترین صدا برسیم.

اینا قسمتی از نوشته هایی بود که معلم حسابانم تو دفتر خاطراتم نوشته بود و من روزی 10-12 بار می خوندمش ولی فقط می خوندم اونم به خاطر اینکه با دست خط خانم لازمی بود. امروز که بعد از 2-3 سال دفترخاک خورده  رو از انباری در آوردمش و دوباره خوندم حس کردم که این نوشته ها در عین آشنایی چقدر برام ناآشناست، چون ایندفعه دیگه اون دید قبلی رو نسبت بهش نداشتم... و الان تازه معنای حرفایی که اینجا نوشت و سر کلاس می زد رو فهمیدم.

سکوت...

سکوت  شاید چیزی باشه که خیلی از ما باهاش بیگانه ایم و شایدم زیادی آشنا !!

حالا ببینیم این سکوتی که ازش حرف می زنیم اصلا چی هست ؟!...

  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
Brave Heart[0]
 

این یه وبلاگ گروهیه که متعلق بچه های کامپیوتر واحد تهران میباشد.


لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ