سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
1 2 3 >

89/6/27
10:17 ع

نابغه هایی که در دوران کودکیشان ، خنگ تصورشان می کردند!       

1. آلبرت اینشتین (Albert Einstein) در کودکی دچار بیماری دیسلسیک بود. یعنی معنی و مفهوم کلمات و عبارات را درست تشخیص نمی داد. معلم آلبرت اینشتین او را عقب مانده ذهنی، غیر اجتماعی و همیشه غرق در رویاهای احمقانه توصیف می کرد، ضمنا وی دوبار در امتحانات کنکور دانشگاه پلی تکنیک زوریخ مردود شد!

 

2. توماس ادیسون (Thomas Alva Edison) که معلمانش از آموزش او در مدرسه عاجز مانده بودند در تمام طول تحصیل کم ترین نمره ها را از درس فیزیک می گرفت ولی همین شخص بعدها موفق شد بیش از هزار وصد وپنجاه اختراع به جامعه بشریت عرضه کند که بیشتر آنها در زمینه علم فیزیک بوده است!

 

3. بتهون (Ludwig van Beethoven) معلم او می گفت در طول زندگیش "اوچیزی یاد نخواهد گرفت"

 

4. پیکاسو (Pablo Picasso) یکی از معروفترین نقاشان جهان بدون کمک و حضور پدرش که در زمان امتحانات کنارش می نشست نمی توانست در درس هایش نمره قبولی کسب کند!

 

5. هیلتون (Conrad Nicholson Hilton) که مالک بیش از 300هتل در سرتاسر دنیاست در دوران کودکی برای گذران زندگی مجبور بود کف سالن ها و هتل ها را طی بکشد!

 

6. جیمز وات (James Watt) که مخترع ماشین بخار بود فردی کودن توصیفش می کردند!

 

7. امیل زولا (Emile François Zola) نویسنده بزرگ فرانسوی دانش آموزی تنبل بود که در مدرسه از درس ادبیات معمولا نمره صفر می گرفت!

8. ناپلئون بناپارت (Napoleon Bonaparte) مدرسه خود را با رتبه 42 به عنوان یک دانش آموز غیر ممتاز ترک کرد!

 

9. لویی پاستور (Louis Pasteur) در مدرسه یک محصل متوسط بود و در دوره لیسانس در درس شیمی بین 22 نفر رتبه 22 را کسب کرد!

ولی حالا از این موضوع هم که بگذریم ... کلا خنگ نمایی یا همون خود را به خنگی زدن بعضی وقت ها در بعضی مراودات اجتماعی (در مواجه با استاد پروژه یا رییس شرکت و کلا مافوق)خیلی میتونه مفید باشه مخصوصا اگه یکم با چاشنی پاچه خواری هم ترکیبش کنی که دیگه ...!

  هان !  چی شده ؟  الان چه طوری داره می شه؟  شاهین کجاست؟ کی اومد؟نوبت من نبود پست بذارم که! چه طوری شد ، تموم شد !  ایش !

اینجوری یادگرفتید! ای بابا باز من بامزه شدم بعد مدت ها...!

 

 

 


  

89/6/19
12:39 ص

سلام به همگی

اول از همه عید فطر مبارک

یه داستانه نسبتا قدیمی هست که گفتم جالبه یه بار دیگه خونده شه


سیاست یعنی چی ؟؟

یک روز یک پسر کوچولو که می‌خواست انشا بنویسه از پدرش می‌پرسه: پدر جان !
لطفاً برای من بگین سیاست یعنی چی !؟

پدرش فکر می‌کنه و می‌گه : بهترین راه اینه
که من برای تو یک مثال در مورد خانواده خودمون بزنم که تو متوجه سیاست بشی ..

من حکومت هستم،

 چون همه چیز رو در خونه من تعیین می کنم

 مامانت جامعه هست، چون کارهای خونه رو اون اداره می‌کنه..

 کلفت مون ملت فقیر و پا برهنه هست،

 چون ازصبح تا شب کار می کنه و هیچی نداره..

 تو روشنفکری چون داری درس می‌خونی و پسرفهمیده‌ای هستی.
داداش کوچیکت هم که دو سالش هست، نسل آینده است

امیدوارم
متوجه شده باشی که منظورم چی هست و فردا بتونی در این مورد بیشتر فکر کنی.

 پسرکوچولو نصف شب با صدای برادرکوچیکش از خواب می‌پره. می‌ره به اتاق

برادر کوچیکش
و می‌بینه زیرش رو کثیف کرده و داره توی خرابی خودش دست و پا می‌زنه.

 می‌‌ره توی اتاق خواب پدر و مادرش و می‌بینه پدرش توی تخت نیست و

مادرش به خواب عمیقی فرو رفته
و هر کار می‌کنه مادرش از خواب بیدار نمی‌شه..

 

می‌ره تو اتاق کلفت شون که اون
رو بیدار کنه، می بینه باباش توی تخت کلفت شون خوابیده ......؟؟؟

فردا صبح از خواب بیدار می شه و میره سرجاش می خوابه 

  فردا صبح باباش ازش می‌پرسه:
پسرم!فهمیدی سیاست چیست؟ پسر می‌گه: بله پدر، دیشب فهمیدم که سیاست چی هست.

 

سیاست یعنی این‌که حکومت
، ترتیب ملت فقیر و پا‌برهنه رو می‌ده،

درحالی که جامعه به خواب عمیقی فرورفته
  و روشنفکر هر کاری می کنه نمی‌تونه جامعه رو بیدار کنه،

درحالی که نسل آینده داره توی گه خودش دست و پا می‌زنه



  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
Brave Heart[0]
 

این یه وبلاگ گروهیه که متعلق بچه های کامپیوتر واحد تهران میباشد.


لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ