سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< 1 2 3 4 >

90/6/8
11:59 ص



دوستش می دارم
چرا که می شناسمش،
به دوستی و یگانگی.
- شهر
همه بیگانگی و عداوت است.-
هنگامی که دستان مهربانش را به دست می گیرم
تنهائی غم انگیزش را در می یابم.
اندوهش غروبی دلگیر است
در غربت و تنهایی.
همچنان که شادیش
طلوع همه آفتاب هاست

و صبحانه
و نان گرم،
و پنجره ای
که صبحگا هان
به هوای پاک
گشوده می شود،

وطراوت شمعدانی ها
در پاشویه حوض.
***
چشمه ای،
پروانه ای، وگلی کوچک
از شادی
سر شارش می کند
و یاس معصو مانه
از اندوهی
 گران بارش:

این که بامداد او، دیری است
تا شعری نسروده است.
چندان که بگویم
«ـ امشب شعری خواهم نوشت»
با لبانی متبسم به خوابی آرام فرو میرود
چنان چون سنگی
که به
دریاچه ای
و بودا
که به نیروانا.

و در این هنگام
دخترکی خردسال را ماند
که عروسک محبوبش را
تنگ در آغوش گرفته باشد.
اگر بگویم که سعادت
حادثه ئی است بر اساس اشتباهی؛

اندوه سرا پایش را در بر می گیرد
چنان چون دریاچه ای
که سنگی را
و نیروانا
که بودا را.
چرا که سعادت را.

جز در قلمرو عشق باز نشناخته است
عشقی که
به جز تفاهمی آشکار
نیست.
بر چهره زندگانی من
که بر آن
هر شیار
از اندوهی جانکاه حکایتی می کند
آیدا!
لبخند آمرزشی است.

نخست
دیر زمانی در او نگریستم
چندان
که،چون نظری از وی باز گرفتم
در پیرامون من
همه چیزی
به هیات او در آمده بود.
آنگاه دانستم که مرا دیگر
از او گزیر نیست


  

89/12/8
2:46 ع

    چند صباحی است که شامگاه آدینه بر تارک نه چندان جذاب جعبه ای که دیگر نه سحری در آستین دارد و نه جادویی در پالان مجموعه ای رخ نمایی می کند که تمجیدش تحکم می آفریند و تکریمش تجبر. گویا بار تمام ناکامیها و زشت روییهای این سیمای البته بد سیما را باید "ابو اسحاق" جبران کند. داستان ابو اسحاق بازتولید زندگی کسی است که ورد زبانش انتقام است و ذکر کلامش انزجاز. شعارش "یالثارات" برای مرادش است که عطشان در کنار فرات سرش را بریدند. مختار اما شیون را چاره نیافت و به قول آن روستازاده کاری زینبی کرد.
ابواسحاق بجای مرثیه سرودن و ماتم نالیدن و تبدیل کوفه به عزاکده راه در منازعه می بیند. البته این کینه عمیق چشم او را بر عقل نبسته است . اهل سیاست است و کیاست. عداوت را با درایت آمیخته و کینه را از ذکاوت آراسته است. بارها از زبان آل زبیر و آل امیه می شنویم که مختار اهل معامله است و حتی عمر سعد نیز بدان معترف است. معامله گری در سیاست نه تنها مطرود است که بسیار مطلوب است. این مذاکره است که افتخار است و نه متارکه. بقول آن سیاستمدار باهوش که ذکاوتش زبانزد است و البته نگاهش فقط به امواج است تا همراهش حرکت کند تا از قافله عقب نماند و امروز نیز از نمادهای بصیرت شمرده می شود؛ "حتی با شیطان هم مذاکره لازم است و واجب."
سریال مختار نامه برگ زرینی است که کراهت سیمای ضرغامیون و لاریجانیون را به کرامت بدل کرد.

 امروز جایگاهی برای این مجموعه متصور است که همگان به استنادش خویش را محق و برتر میدانند. اصولگرایان که همواره تاریخ اسلام را با "خویش" می سنجند و هر که بر حق باشد را اشبه الناس به اصولگرایی می دانند؛ سکوت زبیریان در برابر سوختن کعبه را به رقبا نسبت می دهند و شمشیر کشیدن مختار به روی خواهرش را به آنها گوشزد می کنند که بیاموزید از مختار که حتی خانواده اش را قربانی حق و عدالت می کند.
و اصلاح طلبان که "روشنفکر نما" هستند و همواره دین را جدای سیاست تعریف می کنند و تقدس دین را والاتر از نزاعهای سیاسی می شمرند، امروز کاسه ای شدند که حرارتش از آش بیشتر است و ازعبیدالله بن زیاد مثال می آورند که حسین بن علی را به "فتنه"متهم میکند و انگ خروج از دین بر پیشانی اش می چسباند و به ارتدادش متهم می کند را و این گونه خویش را حسین مینامند و حریف را پسر مرجانه.
اما طنز روزگار آنجا خودنمایی می کند که افراطیونی که کام خویش را فقط از تندروی سیراب می کنند و میانه ای با تعقل و تدرک ندارند، مختار را نمادی از "محافظه کاری" می نامند و ابو اسحاق را به چوب دور اندیشی اش و آینده بینی اش تکفیر میکنند. برای ایشان این "میثم تمار" است که انقلابی و مبارز است نه ابو اسحاق. این میثم تمار است که زندان را به آشوب می کشد و فریاد سر میدهد و سزاوار تمجید است نه مختار که در زندان سکوت را ارجح بر فریاد می داند. مختار از دید این بنیادگرایان نه تنها انقلابی نیست بلکه محتاطی است که منفعت را بر حقیقت مقدم میداند و "عافیت جو" و مصلحت گراست.
و این طنز آنجا تلخ مزه و گس می شود که بدانیم که بسیاری دیگر مختار را به تندروی و رادیکالیسم متهم می نمایند و او را پرچمدار بنیادگرایی اسلامی نام نهادند.

 اما شاید در این مدت غم آلود ترین حادثه واکنش آن روحانی سابقا خوش فکری بود که "جامه ی مشایخ" و قبای مرجعیت بر تن داشت و "حریت" از زبانش نمی افتاد و آبروی شیوخ بود.

 چهره رادمرد صحرای نینوا که قمر بنی هاشم می خوانندش و بر رشادت و بر جان فشانی اش صحه می گذارند و تاثر آمیز ترین صحنه های مجموعه را به همراه داشت را بخاطر واکنش ناشیانه و کریه آن شیخ مثلا آزاد اندیش حذف کردند و به بایگانی تاریخ سپردند تا مبادا روح آن گرام آزرده گردد.

 

مختار با آن چشم گداخته و آن شمشیر آخته و آن دلی که به آل علی باخته و ذهنی که از تدبیر پرداخته نماد اسلامی است که "جهاد" را نه برای شهادت که برای نیل به هدف طلب می کند. قیام را در زمانی مجاز می شمرد که همگان الزامش را درک کرده اند و کوس اختلاف و افتراق به گوش نمی رسد.
شاید فقه "سلیمان" برتر از دانش مختار باشد ولی چون هدفش شهادت بود و غسل جهاد را از تدبیرجنگی برتر میدانست؛ در هم می شکند و تحقیر می شود و تنها این "جنت اخروی" است که عایدش می شود و نه بهشت دنیوی.

 مختار و میثم و سلیمان هر سه شیفته ی آل علی اند. رویا و سودای هر سه حسین است. هر سه سقف خویش را بر "ستون شریعت" استوار می سازند. همگی در برابر امویان تنازع دارند و در برابر علویان تواضع. آنها از تجاهل کوفیان می نالند و به "تساهل" مولایشان در برابر ایشان می بالند. اما نه از میثم نامی است و نه از سلیمان نشانی و این فقط مختار است که با وجود آنکه نه معرفت سلیمان را داشت و نه عرفان میثم را قدر می بیند و بر صدر می نشیند. دلیلش آن است نق زدن و گرفتن "ژست عارفانه" و ترجیح احساس بر عقل را از میثم نیاموخت و همچون سلیمان نیز سینه را به استقبال نیزه و سر را به پذیرایی از شمشیر نفرستاد وگرنه به مانند آنها گوشه ی انزوای تاریخ و "کنج نسیان" مأوا و جایگاهش میشد.

مختار "عملگرایی" است که می داند چه زمانی هنگامه ی آوانگاردیسم است و چه هنگامی زمانه ی پراگماتیسم. آگاه است که کجا باید طوفان غرنده باشد و کجا "نسیم وزنده".
و اینها همان معضل جامعه ی امروز است که مردان سیاست، معامله را جرم کبیره و عمل خبیثه می شمارند و خیالبافانه می پندارند که مذاکره ترجمان تسلیم است و ایشان را از قهرمان شدن دور می کند. اما امروز ما نه قهرمان می خواهیم و نه منجی. نیاز امروز ما سیاستمدار است؛ کسی در قامت ابو اسحاق

 

 

حاشیه نوشت:تیتر برگرفته از کتابی است که بسیار دوستش دارم،البته اگر نویسنده اش نخواهد به "محمد نوری زاد" دیگری تبدیل شود!

 


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
Brave Heart[0]
 

این یه وبلاگ گروهیه که متعلق بچه های کامپیوتر واحد تهران میباشد.


لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ