سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
< 1 2 3 >

89/3/20
11:1 ع


سلام  به همگی

فقر تو همه جا هست هیچ کسی نمیتونه بگه در موقعیت جغرافیایی من فقر نیست
علت هاشم مختلفه
 اولین و مهمترین کار از بین 100 کاری که باید کرد اینکه
برای ریشه کن کردنش   بخواهیم که فقیری دیگه نباشه
واسه انجام سخت ترین کارها صرف فعل خواستن اصلیترین کاره



یه نفر خوابش میاد و واسه ی خواب جا نداره
یه نفر یه لقمه نون برای فردا
نداره

یه نفر می شینه و اسکناساشو می شمره
می خواد امتحان کنه که تا داره
یا نداره

یه نفر از بس بزرگه خونشون گم می شه توش
اون یکی اتاقشون واسه
همه جا نداره

بابا می خواد واسه دخترش عروسک بخره
انتخابم می کنه ، پولشو
اما نداره


یکی دفترش پر از نقاشی و خط خطیه
اون یکی مداد برای آب و بابا
نداره

یکی ویلای کنار دریاشون قصره ولی
اون یکی حتی تو فکرش آب دریا
نداره


یکی بعد مدرسه توپ چهل تیکه می خواد
مامانش میگه اینا گرونه اینجا
نداره



یه نفر تولدش مهمونیه ،همه میان
یکی تقویم واسه خط زدن رو روزا
نداره

یکی هر هفته یه روز پزشکشون میاد خونش
یکی داره می میره ، خرج
مداوا نداره

یکی انشاشو می ده توی خونه صحیح کنن
یکی از بر شده درد و ،
دیگه انشا نداره

یه نفر می ارزه امضاش به هزار تا عالمی
یکی بعد عمری رنج
و زحمت امضا نداره


تو کلاس صحبت چیزی می شه که همه دارن
یکی می پرسه آخه
چرا مال ما نداره

یکی دوس داره که کارتون ببینه اما کجا
یکی انقد دیده که
میل تماشا نداره

یکی از واحدای بالای برجشون می گه
یکی اما خونشون اتاق
بالا نداره


یکی جای خاله بازی کلاس شنا می ره
یکی چیزی واسه نقاشی ابرا
نداره




یکی پول نداره تا دو روز به شهرشون بره
یکی طاقت واسه ی صدور ویزا
نداره

یکی فکر آخرین رژیمای غذاییه
یکی از بس که نخورده شب و روز نا
نداره

یکی از بس شومینه گرمه می افته از نفس
یکی هم برای گرمای دساش ها
نداره

دخترک می گه خدا چرا ما ... مادرش می گه
عوضش دخترکم ، او خونه
لیلا نداره


یه نفر تمام روزاش پر رنج و سختیه
هیچ روزیش فرقی با روزای
مبادا نداره

یکی آزمایش نوشتن واسش ،اما نمی ره
می گه نزدیکیای ما
آزمایشگا نداره

بچه ای که تو چراغ قرمزا می فروشه گل و
مگه درس و مشق و
شور و شوق و رؤیا نداره

یه نفر تمام روزا و شباش طولانیه
پس دیگه نیازی
به شبای یلدا نداره

یاد اون حقیقت کلاس اول افتادم
دارا خیلی چیزا داره
ولی سارا نداره


راستی اسمو واسه لمس بهتر قصه می گم
ملیکا چه چیزایی داره
که رعنا نداره ؟

بعضی قلبا ولی دنیایی واسه خودش داره
یه چیزایی داره توش
که توی دنیا نداره



همیشه تو دنیا کلی فرق بین آدما
این یه قانون شده و
دیروز و حالا نداره


خدا به هر کسی هر چیزی دلش می خواد بده
همه چی دست
اونه ،ربطی به شعرا نداره

آدما از یه جا اومدن ، همه می رن یه جا
اون جا
فرقی میون فقیر و دارا نداره

کاش یه روزی بشه که دیگه نشه جمله ای
ساخت

با نمی شه ، با نمی خوام ، با نشد ، با نداره
مریم حیدرزاده

اللهم عجل الولیک الفرج
//////////////////////////////////////////////

خویش را در اختیار کسانی که با جمع اند

به بهای خود فروشی - نمی گذارم

متعلقم به کسانی که

 بار تنهایی را به دوش می گیرند
به بهای پاکی.......


//////////////////////////////


هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه

ای ترس تنهایی من این جا چراغی روشنه



  

89/3/13
12:26 ص


سلام به
همگی


مادر ارزش و
جایگاه خاص و کلیدی و مفهومی  داره

نوشته ای جالب در پایین هست
بخونید

خودتون درک میکنید چه موجود عزیز و پاکی در کنارمون
داریم

و صد البته خیلی هامون قدرشو نمیدونیم


دیگه بزرگ شدیم به خودمون بیاییم
مطمئنا و یا بهتر بگم مسلما با خوندن متن زیر یاد مادرامون میفتیم
چرا می خوای بعدها بعد 120 سال خدایی نکرده که مادرامون رفتن
غصه بخوریم بعد خوندن مطلب تبریک گقتی نگفتی فرقی نمیکنه
بلند شیم مادرامونو ببوسیم
بهش بگیم که چقدر عزیزه و بهش قول بدیم که از خدا خواستیم که عنایت کنه
و کاری کنه که بیشتر از بیش قدر مادرامون رو بدونیم









مامان و بابا داشتند تلویزیون تماشا می کردند

که مامان
گفت:”من خسته ام و
دیگه دیروقته، می رم که بخوابم”

مامان بلند شد،به آشپزخانه رفت و
مشغول
تهیه ساندویچ های ناهارفردا شد،سپس ظرف ها را شست،برای شام فردا از فریزر
گوشت بیرون آورد،قفسه ها را مرتب کرد، شکرپاش را پرکرد،ظرف ها را خشک کردو
در کابینت قرار دادوکتری را برای صبحانه فردا ازآب پرکرد.بعدهمه لباس های
کثیف رادرماشین لباسشویی ریخت
،پیراهنی را اتوکردودکمه لباسی را دوخت.




اسباب
بازی های روی زمین راجمع کردودفترچه تلفن را سرجایش درکشوی میز
برگرداند.گلدان ها را آب داد،سطل آشغال اتاق را خالی کردو حوله خیسی را روی
بند انداخت
.بعد ایستادو خمیازه ای کشید کش وقوسی به بدنش دادو به طرف اتاق
خواب به حرکت درآمد،کنار میز ایستادو یادداشتی برای معلم نوشت ، مقداری
پول را برای سفر شمرد و کنارگذاشت و کتابی را که زیر صندلی افتاده بود
برداشت
.بعد کارت تبریکی را برای تولدیکی از دوستان امضا کرد و در پاکتی
گذاشت، آدرس را روی آن نوشت و تمبر چسباند ؛ مایحتاج را نیز روی کاغذ نوشت و
هر دورا درنزدیکی کیف خودقرارداد . سپس دندان هایش رامسواک زد.


باباگفت:
“فکرکردم گفتی داری میری بخوابی” و مامان گفت:” درست شنیدی دارم میرم.
” سپس
چراغ حیاط راروشن کردودرها را بست.
پس ازآن به تک تک بچه ها سرزد،چراغ
ها راخاموش کرد،لباس های به هم ریخته را به چوب رختی آویخت ، جوراب های
کثیف را درسبد انداخت،با یکی از بچه ها که هنوز بیداربودو تکالیفش را انجام
می داد گپی زد
،ساعت را برای صبح کوک کرد، لباس های شسته را پهن کرد،جا
کفشی را مرتب کردو شش چیز دیگررابه فهرست کارهای مهمی که باید فردا انجام
دهد،اضافه کرد.سپس به دعاو نیایش نشست.


درهمان موقع بابا تلویزیون راخاموش
کرد

و بدون اینکه شخص خاصی مورد نظرش باشد گفت:

من میرم بخوابم” و بدون
توجه به هیچ چیز دیگری، دقیقاً همین کارراانجام داد


Happy mothers day


مادر:
قدمهایت را
بر روی چشمانم بگذار، تا چشمانم
بهشت را نظاره کنند




هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه

ای  ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه



 دیدن مادر بزرگامون   نگید امتحان داریم  و یا

فاتحه واسه مادربزرگای از دنیا رفتمون

( مثل مادر پدر  من // آخی یادش بخیر چقدر مهربون بود )

یادمون نره



Happy
mothers Day



  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
Brave Heart[0]
 

این یه وبلاگ گروهیه که متعلق بچه های کامپیوتر واحد تهران میباشد.


لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ