89/10/16
1:28 ع
چند روز پیش یک ایمیلی به دستم رسید که دلم نیومد آپش نکنم که واقعا بامزه بود و عین حقیقته
(نیست همین جوری مطلب آپ میشه و باید وقت بگیریم و این حرفها ! ) ...
فکر کنم شما هم بعد خوندنش با من هم عقیده باشین :
میگویند زنها در موفقیت و پیشرفت شوهرانشان نقش بسزایی دارند ...
ساعد مراغهای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود :
زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم.
اما وی با بی*اعتنایی تمام سری جنباند و گفت: "خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!"
گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم. آن هم با قیافه*ایی حق به جانب. ..
باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت: "خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!"
شدیم معاون وزارت امور خارجه که خانم باز گفت: "خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو ...؟!"
شدیم وزیر امور خارجه و گفت: "فلانی نخست وزیر است ... خاک بر سرت کنند!!!"
القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گام*های مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد.
تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید و گفت: "خاک بر سر ملتی که تو نخست وزیرش باشی!!!"
بعد از خواندن داستان شاید این سوالات براتون مطرح بشه که :
میزان تاثیر گذاری هر یک از زوجین در پیشترفت نفر مقابل چقدر میتونه باشه ... !
کم توقع بودن از طرف مقابل خوبه یا بده ... !
داشتن اهداف مستقل طرفین خوبه یا بده ... !
یکی برای خودش یا یکی برای یکی دیگه یا یکی برای همدیگه ... !
و از همین دست سوالات ... ... !