اصولا ادمی هستم که طوری بزرگ شدم و دوستایی از بچگی داشتم که حد قرمز ها رو خوب شناختم و خوب میدونم تا چه حد باید جلو رفت و تا چه حدی نباید جلو رفت ولی ادمی دوست داره همه چی رو ببینه و از منظر من این کار زمانی ایراد نداره که تو مطمئن باشی که حالا که حد قرمز ها رو میشناسی پا فراتر نمیزاری از بچگی تو مسجدی که توش بزرگ شدمو و بسیجمون و ارتباطهای مذهبی و مطالعات خودمو و دیدن فیلم های مختلف و مستند های ایرانی و خارجی
درمورد پارتی های شبانه زیاد میدونستم ولی همیشه میگفتم که این مستند ها رو ساختن که ماها بترسیم اونطوری ها هم نیست همه ی این ها باعث شد که یه شبی با دوستان مسجدیمون بریم یه پارتی در حد کلان اصولا من معتقدم هر کی رو تو گور خودش میزارن و به تعریف ازادی معتقدم که هر کی میتونه هر کاری کنه به شرط اینکه به یگری اسیبی نزند واسه همین کاری ندارم که پارتی در اون حد خوبه یا بد افرادی هم که بودن خیلی ها تحصیل کرده بودن و جو شاد و پرنشاطی هم بود ولی موضوع اونه که تمامی چیزهایی که تو مستند ها میدیدم مخصوصا مستند های فرانسه درست بود و توش کارهایی رو میدیدم که من و دوستام که همیشه دوست داریم ازاد اندیش باشیم رو هم به تعجب اورد و یه جورایی زدیم بیرون و برگشتیم در کل نمیگم همه چیزش بده نه
دانشمند های ترکیه ای اثبات کردن که مهمانی ها باعث میشه جوون ها خالی شن زبانشون باز شه دیدشون وسیع شه مهمتر اعتماد به نفس بگیرن ولی موضوع اصلی اینه که فرهنگی که وارد اینطور مهمونیها شده فرهنگی نیست که عام پسند باشه و از دیدگاه بعضی ها تماما گناه هست در کل نمیتونم باز کنم اینجا ولی تصاویر چیزهایی که دیدم اونجا که باعث شد تا دوروزی فکر کنم به همه چی به گناه // فساد // اینکه واقعا لذت بردن اونقدر اهمیت داره ؟؟؟ به چه بهایی ؟؟/// چرا امار اینطور مهمونیا زیاد شده ؟چرا تعداد جوون هایی که از اونجور مهمونی ها خوششون میاد در حال افزایشه ؟؟ چه تبعاتی داره د اینده اینها موضعاتی بود که من دو روز کامل یه گوشه نشستم و فکر کردم و فکر کردم و واقعا نتایج فوق العاده ای رسیدم و روزی مکتوبشون میکنم فقط میتونم بگم که نمیگم مهمونی های شبانه بده نه اصلا
ولی هر مهمونی شبانه ای هم جای هر کسی نیست
دوستم زنگ زد از راه کارتی!
مرا دعوت کند آن شب به پارتی
صلاحی
بنده در رفتن ندیدم
ولی شرحی ازآن بعدا شنیدم
که برپا بود
آنجا یک بساطی
که مهمانان همه کردند قاطی!
به جای میوه و
شیرینی و گل
حشیش و منقل و مشروب و الکل
به جای نقل و چای و
سرکه شیره
بساط شیشه و تریاک و شیره
به جای منچ و شطرنج و
دومینو
بساط رقص لامبادا و تکنو
به جای قهوه و کوکا و سان
شاین
درون پارچ ها کنیاک و شامپاین
به جای حرف های دوستانه
سخن
از سود و پول و کارخانه
به پا موسیقی" قابلامه کوبی"
همه
مشغول رقص و پایکوبی
به دور خویش می گشتند هر زوج
صدای خنده
مستانه در اوج
رسید آن وقت ماشین کمیته
همه دریافتند اوضاع
خیطه!
بساط مستی آنها به هم خورد
کمیته مست ها را با خودش
برد
**
چه سودی بود درآن میهمانی
به جز
تخریب ایام جوانی؟
فقط اتلاف وقت بی حساب است
روان میهمانانش
خراب آست
دراین جشنی که کانون فساد است
جوان رفته بنیادش به
باد است.