88/12/2
8:40 ع
خودشیفتگی مرضی است که گریبان آدمهای از خودراضی و توخالی را می گیرد . مثل قولنج مزمن .
گریبان نسل زهوار دررفته ای که از همنشینی و مساعدت آدمهای ساعی ، با قلدری حق می خورند و ظلم می کنند و با کمترین تلاش ، پا بر سر عده ای می گذارند که یک عمر نان جو خورده اند و یک عمر دویده اند
خانمی و آقایی کردن
سروری کردن
در دنیای امروز، مال کسانی شده است که به ذاته خانم و آقا و سرور نیستند ...
بلکه اگر عمیق تر ببینید ...اگرعده ای را در کنار خود نداشتند عاجز بودند .
نسلی که تحمل عدالت علی را نداشتند ...تحمل آن شمشیر دو دم .گاهی این افراد برایم قابل ترحم می شوند .
و بی خبرند از
تجربه تاریخ
از انقلاب پابرهنه ها
از سرریز شدن کاسه صبر و پایان تحمل و به آخر خط رسیدن همانها که از نگاه ایشان سروری و خانمی و آقایی در وجودشان نبود و از پایان عصر نجابت و سواستفاده از نجابت دیگران
..
اما حق همان خونی است که سرکش و رستگار می جهید
پی اس 1 : بعضی از مسئولین دانشگاه منو یاد این جور آدما می اندازن...
پی اس 2: این پروژه و کارآموزی هم برای خودش پروسه ای شده ...یک جفت کفش آهنین و یک اعصاب فولادی می خواد ... دیگه هر کسی به خودش اجازه میده سرت داد بزنه ،از حراست دم در بگیر ! تا کارشناس رشته و استاد!!! دوست ندارم حرف تکراری بزنم ، به خاطر همینم ادامه نمیدم...بعد از این همه بدو بدو فقط یکی از بچه ها موفق شد کارآموزیش رو اُکی کنه...
the end