87/8/14
2:12 ص
باز می بافم دروغی و تو باور می کنی
اشتباهات مرا صدها برابر می کنی
می نویسم بی تو اینجا مرد تنهای شبم
از غمم گل های قلبت را تو پرپر می کنی
قول میگیری بیایم ، باز یادم می رود
می روی و با خیالم تا سحر سر می کنی
میگذاری نامه ام را در کتاب درس خود
اتحاد وعده هایم را تو از بر می کنی
هر که می گوید : فلانی لایق عشق تو نیست
جیغ تیزی می زنی و گوش را کر می کنی
ای فدای این همه شرم و حیا و سادگی !!!!
کز برای قلب ما و روز محشر می کنی
راستی دیشب یکی در پارک جفت من نشست
عکس تو در کیف پولش بود،باور می کنی!؟
----------------------------------------------
از هر طرف که رفتم ، جز وحشتم نیفزود
زنهار از این بیابان ، وین راه بی نهایت