87/6/16
12:14 ص
ها؟! چیه؟!
چی می گی؟! چرا الکی شلوغش می کنی؟!
من کی فحش دادم؟! کی گفتم برو بمیر...؟!
این رو که من نگفتم ...
حالا اگه گذاشت من حرف بزنم!
به پیر به پیغمبر من نگفتم...
شهردار تهران و رئیس قبرستون های تهران خودشون به طور نامحسوس گفتن که: "تا جاتو نگرفتن برو بمیر ...!"
آره خودشون گفتن ...
چرا اینجوری منو نیگا می کنی؟!
باور کن راست می گم ...
بابا تا اول مهر بیشتر وقت ندارینا!!!!!
حالا اگه فهمید ...
الی جون کار از باز و بسته کردن پرانتز و این حرفا گذشته، باید رسما شرح ماوقع بدم ...
عرضم به خدمتتون که به گزارش خبرنگار اهل دل اعزامی ما به قبرستون ...
تا اوایل مهر ظرفیت رسما تکمیله !!!
آره...
و کما فی سابق ستاد بحران و سازمان فلان و گروه بهمان و ... یه تریپ دور همی اومدن واسه پیدا کردن یه جا که آدم راحت بتونه بمیره!!!!!!
طبق آخرین گزارشات از همون خبرنگار خوش ذوقمون، یه سری پیشنهادات بوده که فاز 2 قبرستون شرق تهران باشه، که البته با این پیشنهاد مشکل شده 3 تا... گفتن اگه اونجا باشه ممکنه آب ... وارد آب ... بشه (من به شخصه از اذهان عمومی معذرت می خوام- نیت فقط شفاف سازی و احترام به شعور مخاطبین عزیز خبر بود! ما مجبوریم حقایق رو منعکس کنیم... اینا هستن ...)
خلاصه کلوم راحت بهت بگم عزیز من ... اگه پول داری برو یه باب قبر درجه یک، دو، دست دوم، نمی دونم یه چیزی بالاخره بگیر دیگه .. (بدبختی یه قرون دو زارم نیست که! کم کم اندازه یه ماشین .. باید خرجش کنی! یا اندازه یه سوئیت نقلی تو خیابون ...! استغفرالله ... مثل اینکه وقتی مردیم هم نمی خواد این مشکل مسکن حل بشه!!!) یا اگه پول نداری انجمن suicide داره عضو فعال می گیره، اگه دیر بجنبی اونجام ظرفیتش تکمیل می شه ها! یا اگه هیچ کدوم از اینا راه نداد یه اکیپ تشکیل بدیم بریم دنبال اکسیر جوانی بگردیم بلکم افاقه کنه!!!!
خداوندعمر باعزت به شما عنایت بفرماید ...
کلا گفتم که گفته باشم ...
ولی به قول یه ادیبی فکر نکن یه روزی می آد که می میری، یه روز وقتی داری حرف می زنی یه دفعه می فهمی که مردی! (یعنی بدنت یه جورایی داغه خودت خبر نداری!!)
***********************************************************
حالا یه تغییر فاز ...
مرگ از نگاه یه ادیبی ...
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟!
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت ...
ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم سوتکی سازد
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یک روز پی در پی
دم گرم خویش را در گلویم سخت بفشارد
و خواب خفتگان را آشفته تر سازد
بدین سان بشکند در من
سکوت مرگبارم ...!
امیدوارم تا عمر به دنیا دارم طوری زندگی کنم که وقتی نوبت من رسید واهمه ای از رفتن نداشته باشم و با مرگم به آرامش ابدی برسم و از آسمون نور بیاد و من و با خودش ببره نه سایه ها و تاریکی ها ... (آره درست مثل فیلما ...)
***********************************************************
ای پی1: از قدیم گفتن میت رو زمین نمی مونه ،ولی ظاهرا از این به بعد قراره این اتفاق بیوفته! پس خواهشا تا اطلاع ثانوی نمیرید ! (البته ایشالله عمر نوح خدا عنایت بفرماید! ولی خواستم بگم که گفته باشم!)
ای پی 2: دوستان خدای نکرده قصد به سخره گرفتن اصل موضوع رو نداشتم، ولی اینم یه حقیقت دیگه بود که به زبون بی زبونی طنز گفته شد! ولی وجدانی تهران با این معضل روبروه!!
ای پی3: ایشاالله همیشه سلامت باشید ...
ای پی4: حالا که بحث رفتن و این صحبتا شد، به یاد همه اون عزیزایی که ماه رمضون سالای قبل پیش ما سر سفره افطار بودن و الآن در بین ما نیستن، یه فاتحه بفرستین، روح همه شون شاد ... (مخصوصا عزیز تازه از دست رفته- مادربزرگ هانی جون- خدایش بیامرزاد)