87/7/5
9:57 ع
برای مادربزرگ نسیم عزیزم :
شب از لابه لاى انگشتان تو قد کشیدهاست
حالا تو تا امتداد آسمان رسیدهاى
اما از لابه لاى انگشتان من
دیدن تو مشکل نیست
با
چشمان خیس ...
پس از تو من مىمانم
با طعم گس عطرها ،
رازها و نگاهها ،
پس از تو ،
روزها آنقدر زیاد مىشود
که من نمىتوانم از میانشان بگذرم
و براى خودم بگریم ... "
پی اس 1 :درگذشت نا به هنگام مادربزرگت رو از طرف مدیر بلاگ و هپی و بقیه ی نویسنده ها تسلیت می گم . امیدوارم روح اون بزرگوار با اولیا همنشین باشه ...
پی اس2: برای شادی روح عزیز تازه گذشته فاتحه ای قرائت کنید ...
GodBLesSu
87/6/29
5:37 ع
این جذر و مد کیست که تا ماه می رود ؟
دریای درد کیست که در چاه می رود ؟
این سان که چرخ می گذرد بر مدار شوم
بیم خسوف و تیرگی ماه می رود
گویی که چرخ بوی خطر را شنیده است
یک لحظه مکث کرده به اکراه می رود
آبستن عزای عظیمی ست کاین چنین
آسیمه سر نسیم سحرگاه می رود
امشب فروفتاده مگر ماه از آسمان ؟
یا آفتاب روی زمین راه می رود ؟
در کوچه های کوفه صدای عبور کیست ؟
گویا دلی به مقصد دلخواه می رود
دارد سر بریدن فرق آفتاب
آن سایه ای که در دل شب راه می رود... قیصر امین پور