87/7/15
8:50 ع
و زمان می گذرد...
پی.اس1: فرق دل انسان با ساعت در این است که ساعت عقب افتاده را می توان جلو کشید.
پی. اس2: کاش دلامون رو هم مثل ساعتها امسال با آمدن بهار می کشیدیم جلو !!!
پی اس 3 :اولش صفحه ی نظرات رو بسته بودم اما ....فقط به خاطر هپی صفحه ی نظرات رو باز می ذارم .طاقت نیاوردم نگم!!
GodBLeSsu
87/7/10
7:0 ع
از سر ویلا که پیچیدم داخل که بروم به سمت دانشگاه برای اعتراض (اعتراض به تغییر دادن محل کلاسهای علوم پایه به شهران) به این فکر می کردم که چرا ما نباید مثل بقیه دانشگاه ها سر کلاس و مشغول درس نباشیم ؟چرا باید اینقدر اذیتمون کنند که مجبور باشیم برای آنکه روال ها و حداقل ها اجرا بشه دست به تجمع و تحصن و اعتراض بزنیم ؟! و فکری که بیشتر ازهمه عذابم میداد این بود که چرا بعضی ها همیشه و همه جا و در همه ی زمینه ها فقط و فقط شعار می دن و پشت بهانه های جور واجور و مختلف خود را پنهان می کنن و حاضر نمی شن برای بهبود اوضاع و حتی برای خودشون گامی بردارن؟! و هزاران چرای دیگه که اینجا نمی تونم بگم...
این مقدمه ی کذایی را گفتم تا بدونید هنوز جلوی درب اصلی دانشگاه نرسیده بودم که همه ی این چراها و مخصوصا چرای آخری همچنان در ذهنم به قوت خودش باقی موند ...چون از جمعیتی که قرار بود راس ساعت 9 حاضر باشند و ساعت هم هشت و پنجاه و پنج دقیقه را نشان میداد آشنایی ندیدم !!! ناگفته نماند که از آن 20 یا 25 نفری که اونجا بودن فقط 4 یا 5 نفر از آقایان بودن و از بچه های کامپیوتر هم به غیر از دو سه نفر کس دیگه ای نبود...