در کلافگی روزهای تعطیل سری زدم به کتابفروشی محله مان...؛کتابی می خواستم از نویسنده ای و صاحب کتابفروشی گفت که کتاب هایش را نمی آورد.
دلیلش هم این بود که با سلیقه های سیاسی پیرمرد ریش پروفسوری نمی خواند.
گفتم :دموکراسی گزینشی شما حرف ندارد.
عینک شیکش را روی بینی اش جابجا کرد:چرا؟
گفتم در حالی برای ملتی نسخه می پیچید و خارج از گود ؛ پیپ تان را چاق می کنید و بی رحمانه فقط نیمه خالی لیوان را می بینید و مثل تمام منورالفکرهای مملکتم دم از آزادی بیان و جامعه چندصدایی می زنید که حاضر نیستید در یک کتابفروشی نیم وجبی هم اصول اولیه دموکراسی را رعایت کنید و صدایی جز صوت سلیقه خودتان را بشنوید.
پدر آمرزیده!شما کتابت را بیاور...؛شریعتی و مطهری و قیصر و شاملو یا خاطرات خلخالی یا هویدایش را دیگر من "مخاطب"خودم انتخاب می کنم.
*******
سهراب راست می گفت که :" ایران ؛ سرزمین مادران خوب و روشنفکران بد است".