87/12/25
9:0 ع
به نام خدا
یکی بود یکی نیود زیر گنبد کبود توی یه شهر بزرگ، دختری بود ناز وتپل ،با روی ماهی مثل گل
این دختر قصه ما، یکم شیطون بود و بلا ، پلادتی داشت که نگو ، تو کل کل ها، بگو مگو
البته این دختر ما ،یه قلبی داشت عین طلا ، توی مرام کم نمی ذاشت ،خدا وکیلی رو دست نداشت
تو معرفت نمونه بود، پلادت هاش بهونه بود، بهش می گفتن خوش مرام ، "چاکریم آبجی" با سلام
مکملی بود واسه ما، بدون اون نبود صفا، اهل دلی بود اساسی ،می تونی از هر کی بپرسی
خنده ای داشت روی لباش، همیشه هرجا پا می ذاشت ،prisoner ای بود اورجینال، آک آک از همه لحاظ
دیگه با این نشونه ها، معلومه کیه منظور ما، آره همون که می دونی، نکنه که غافل بمونی
هپـــــــــــــــــــــی رفیق 6 ما ، بزن کف و باریکــــــــــــــــــــــلا
ها چی شده ؟ مگه چه خبره ؟!!!
شما علی الحساب کفتو بزن کم کم متوجه میشی . حالا آروم آروم در حالی که کف می زنی (بشکن هم قبوله) بیا پایین تا دستت بیاد امشب چه فرخنده شبیــه!!
وای خدای من ، من چقدر هیجان زده ام، اصلا نمی دونم چه جوری بگم براتون ،واقعا هول شدم ...
(خب لوس بازی دیگه بسه ...بریم ببینیم واقعا چه مناسبتیه این مناسبت !! )
امروز (یعنی فردا ) یه روز خاصه !!! خیلی خاص...
چنین امروزی بود...
خورشید زودتر طلوع کرد...
همه پرنده های محل اومده بودن
روی شاخه ی درخت نشسته بودن و منتظر خبر بودن ..
زمان گذشت و گذشت تا رسید به اون ثانیه..
حتی زمان هم یک لحظه ایستاد
تا این ثانیه بیشتر ثبت شه و تو متــــــــــــــولــــــــــــــــــــد شدی!
چه لطیف است حس آغازی دوباره،
و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس...
و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!
و چه اندازه شیرین است امروز...
روز میلاد...
روز تو!
روزی که تو آغاز شدی ...
همیشه در قلب منی (فقط ببخشید که خونش نمی چکه)
حالا یه کوچولو واسه مهندس:
سوده جوووووووووون !!! 26 اسفند ،سالروز ولادت سرشار از پلادتت مبارک باشه عزیــــــــــزم ،امیدوارم امشب و فردا که روز تولدته بهترین و خاطره انگیزترین روز و شب زندگیت باشه... عزیز دل همه مایی و ذکر خیرت همیشه نقل محافل دوستانه ی ماست .
خداوکیلی خیلی ماهی ، رو دست نداری (اینو جدی می گم) .ایشالله که همیشه همینطورhappy باقی بمونی و این حس قشنگ رو به اطرافیانت هم منتقل کنی.
آرزوی قلبی ما کامیابی توام با پلادت روزافزونشماست.
Happy Birth Day 2 U
ارادتمند :
الی ،هانی، پیچک ،نسیم، من1و2،جلی و سایر دوستان
پ.ن 1: دوستان با حفظ خونسردی یکی یکی تشریف بیارن و تبریک بگن (آ بابا دورشون بگرده)
پ.ن 2: قصه ما به سر نرسید ، این داستان همچنان ادامه دارد ...
87/12/24
8:0 ع
وقتی می بینم که تصورات و تخیلات انسان های دیروز از آینده، امروز به واقعیت بدل شدن با خودم فکر می کنم که اون موقع که ژول ورن داستان سفر به ماه رو می نوشت یا وقتی تخیلاتش اون رو به فرسنگ ها زیر دریا می برد، خودش هم فکرش رو می کرد که همه اینا یه روزی به واقعیت تبدیل می شن؟!!
یعنی واقعا به خاطر قدرت اندیشه ژول ورن و امثال اون بوده که امروز بشر پاش رو فراتر از ماه هم گذاشته!
وقتی به دیروز و امروز نگاه می کنم، یه کم از تاریکی و سیاهی فردا می ترسم! وقتی که سوژه خیلی از فیلم های امروز به تصویر کشیدن آینده ای که زندگی مسالمت آمیز انسان ها و روبوت ها رو نشون می ده، یا تصرف زمین توسط موجودات فرازمینی، یا فاجعه انقراض نسل انسان زمانی که از تولد آخرین نوزاد 17 سال می گذره و شنیدن صدای گریه یه نوزاد واسه همه تبدیل شده به یه رویای دست نیافتنی، وقتی که .... وقتی تصویر آیند رو به این شکل از دریچه افکار و تخیلات بی سانسور فیلمسازهای هالیوود می بینم، وقتی سعی می کنم آینده رو بدون هیچ محدودیت و ملاحظه ای تو ذهن خودم ترسیم کنم، وقتی هر روز پیش بینی ها و آمار خبر از اتفاقات ناخوشایند فردا می دن، وقتی که زمین روز به روز گرمتر می شه، وقتی یخچال های قطب جنوب به راحتی همون قالب یخ توی لیوان، آب می شن ... وقتی می شنوی که قراره جنگ جهانی سوم بر سر آب باشه! .. وقتی نهنگ های سفید و دلفین ها شاید به خاطر خبر داشتن از آینده، تصمیم به خودکشی دسته جمعی می گیرن .. وقتی که جوونه زدن یه گل از باورنکردنی های دنیای فردا می شه، وقتی که دیگه گلی نیست که با اون دوست داشتنت رو ابراز کنی ...
وقتی روبوت ها، به اسم راحتی و آسایش همه چیز زندگی ما رو به دست می گیرن .. وقتی که روبوت ها از انسان ها عاشق ترند!! .. وقتی کار آدمیزاد به جایی می رسه که معنی عشق و محبت رو باید از روبوت ها یاد بگیره!!
وقتی که ....
وقتی که اینا رو می بینم، وقتی که بیشتر فکر می کنم، از فردا وحشت پیدا می کنم!! یعنی آخر دنیا قراره چه اتفاقی بیافته؟!
ولی چیزی که همیشه می تونه دلگرمت کنه، اینه که می دونی اگه رنگ عشق و محبت رو چهارچوب دلت تثبیت شده باشه، طوری که با هیچ باد و بارونی و نور آفتابی کمرنگ نشه، اونوقت همیشه یه دلیلی داری برای بودن و زندگی کردن!
آدم ها زنده اند اگر عاشق باشند ... آدم ها عاشق می شن تا محبت کنند ... آدم ها محبت می کنند تا محبت ببینند ...
بدون اغراق می شه گفت که گرمای عشق و محبت می تونه سنگ رو هم آب کنه!!
اگه تو دنیای ماشینی روبوت هایی که زائده ذهن فیلمسازهای امروز هستن، اگه تو دنیای خشک و قانونمند این روبوت ها هم عشق راه پیدا کنه، اونوقت همه چیز رنگ زندگی به خودش می گیره، هر قانونی می تونه نقض بشه! هر چهارچوبی می تونه شکسته بشه! و هر کسی می تونه عاشق بشه!
از آینده خبر می آد که ...
قانون بدون انعطاف روبوت ها به واسطه یک دلیل منطقی نقض شد ...
پس ...
روبوت ها هم عاشق می شوند!!
ای پی 1: این جوی که منو گرفته به خاطر دیدن کارتون WALL.E هست! داستان عشق بی دغدغه این ربوت به EVA واقعا بی نظیره! احساسات لطیف نویسنده رو خیلی دوست داشتم! وقتی WALL.E با اون چشمای چند ضلعی و به ظاهر بی احساس، به EVA نگاه می کنه و با عشق صداش می کنه ... چه حس قشنگی !
یه حس قشنگ مثل همه احساسات قشنگ کودکانه!
اگه این کارتون رو ندیدی، پیشنهاد می کنم که حتما ببینی!
ای پی 2: 100% مخالفم! با چی؟! با اینکه کارتون فقط واسه بچه هاس!
ای پی 3: از امروز شمارش معکوس شروع شده!
آخرین شنبه سال 1387
آخرین یکشنبه ...
آخرین ...
ای پی 4: بوی عید خیلی دوست دارم! عاشق ماهی گلی ام! عاشق شکوفه ها و جوونه های روی درختا! عاشق صدای جیک جیک سرمستانه گنجشک ها! عاشق بوی تازگی! عاشق بوی زندگی ...
واااااااااااااااای! آخ جون بوی عید میاد ...
بوی بهار ...
بوی زندگی ...
ای پی 5: و چه نعمت بزرگیست! نعمت دوست داشتن و دوست داشته شدن ..
ای پی 6:
میلاد با سعادت پیامبر مهر و عطوفت، پیام آور صلح، عشق و دوستی، حضرت محمد مصطفی (ص) مبارک باد!