امروز صبح کلاس روش های محاسبات عددی داشتیم که ظاهرا جلسه ی آخرش بود و اما چه کلاسی!؟؟!

کلاس باید از ساعت 8 شروع می شد تا 12 ...اما به خاطر این که استاد محترم همیشه 1 ساعت تاخیر دارند(بدون اغراق ) همه ی بچه هایی که حتی خیلی براشون اهمیت داره که زود سر کلاس حاضر باشند (از جمله خودم )  به خاطر تاخیر های استاد همه راس ساعت 9 یا حتی 9:30 اومدن ...اما استاد امروز بر خلاف همیشه زود اومده بود و سر کلاس نشسته بود منتظر بچه ها بعد هم انگار یک کم  شاکی شده بود که چرا هیچ کس سر موقع نیومده .

چون استاد معتقد که کتاب های پیام نور اصلا به درد نمی خوره وباید اون ها رو بریزی درون سطل زباله !!!!؟؟،ما مجبور شدیم بریم از جزوه ی 121 صفحه ای استاد کپی کنیم . هر چند ما کتابی رو که توی منابع  ذکر شده بود رو از قبل خریده بودیم .

  و اما درس دادن استاد  که امروز بر خلاف همیشه اصلا تو مود نبود .استاد طبق معمول جزوه ی خودش رو برداشت و رفت پای تخته و بعد خیلی تند تند شروع کرد به درس دادن ، بعضی چیزایی رو که دوست داشت می نوشت و بعضی چیزا رو هم عشقش نمیکشید که بنویسه ... تازه جالب اینه که توقع داره  خیلی سر کلاس ازش سوال بپرسی و به قول خودش اکتیو باشی .دیگه اپسیلونی پیش خودش فکر نمیکنه که شاید سبک درس دادنش غلط باشه .من معتقدم استادمون آدم با سوادیه (مثل استاد اسمبلیمون !!؟؟) اما خوب خیلی سر کلاسش نمی تونی استفاده کنی و واقعا نمی تونی از درس لذت ببری حالا لذت پیشکش حتی نمی تونی بفهمی که استاد الان چی گفت؟! و کلا کلاس خسته کننده ایه ..حالا جالب اینه که کلاس 4 ساعته به کلاس 2 ساعته (یا شایدم کمتر) تبدیل شد ...تازه قرار بود استاد نمونه سوالات امتحانی رو برامون حل کنه ولی امروز  با یه لحن  توهین آمیزی گفت:_ بچه ها چقدر بی خیالین !!!!! و به نوعی از زیرش در رفت . تازه یک جلسه ی دیگه هم داشتیم که البته با توافق اکثریت بچه ها و استاد کلا کنسل شد ...بگذریم

بعد از کلاس با مدیر بلاگ و یا همون دوست صمیمیم  رفتیم سایت فلاح پور اما فهمیدیم که اونجا کلاس آی سیدی ال هست  اون هم برای رشته ی مدیریت؟!! .پرسیدیم گفتند تا 12 کلاس توی سایت ادامه داره و از اون جایی که بچه های مدیریتی خیلی فعالند بلا فاصله از 12 تا  15 هم گروه دیگه ای از بچه ها توی سایت کلاس داشتند . سایت برادران هم که مثل همیشه تعطیله ؟!! (مثل خود برادران) با این حال به دوستم گفتم :_ بریم سایت جم ؟ دوستم که انگار خیلی از این حرفم خوشش اومد گفت :ای ول دمت گرم ! خوشم میاد که پایه ای!!!

خلاصه توی گرمای امروز رفتیم مترو تا بریم سایت جم ، ولی از اونجایی که ما خیلی خوش شانسیم برق کل ساختمون جم قطع بود و همه ی کلاس ها امروز تعطیل بود اینو نگهبان ساختمون جم با یه لحنی گفت که انگار داره مرغ و خروس کیش می کنه !!! تازه یک لطف خیلی بزرگی که کرده بودن روی دیوار طوری که خیلی معلوم  نبود ، نوشته بودن که : به علت خطرات احتمالی ناشی از برق دانشجویان حق ورود ندارند.!!!(حالا خوبه فقط مشکل برق بود و کلا  کلاسا  امروز کنسل بود اگه مثلا لوله ای چیزی می ترکید که فکر کنم کلا تا پایان ترم کلاسا تعطیل می شد !!! مثل در ساختمون سپند که هنوز که هنوز درستش نکردن و معلو نیست کی درست می شه ؟!(البته فکر کنم  تا فارغ التحصیلی ما  درست بشه  و دیگه بچه ها مجبور نباشند یک دور قمری بزنند تا وارد دانشگاه بشند!!!)

با یک پژمردگی ای که خیلی از روزها به روی خودمون نمیاریم با همکلاسی عزیزم برگشتیم خونه

تو راه برگشت به این فکر می کردم که این ملو درام دانشگاه ما داره کم کم به یک تراژدی تلخ تبدیل می شه  که رویای قشنگ دانشگاه رفتن ما رو به یک کابوس وحشتناک تبدیل می کنه ....ای کاش یکی از مسولین صدای ما رو می شنید. به امید روزی که توی دانشگاه ما  هم مثل دانشگاه های دیگه هیچ کس اذیت نشه و همه راضی باشند.

یاد این شعر مصدق افتادم اون جایی که می گه : چه تمنای محالی دارم ؟! خنده ام می گیرد .... 

جزوه آموزشی مدار الکتریکی

جزوه آموزشی آمار و احتمال مهندسی

به ادامه مطلب توجه نمایید..ادامه مطلب...