سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی
1 2 3 >

89/8/26
2:24 ع

 

 

 

زندانیان دانشگاه پیام نور

مرکز تهران با ادویه مرکز ری و گرمسار و کرج

رشته کامپیوتر کمی هم آی.تی

ورودی های سال 85 یا 84

زندانیان پیام نور

اکثر بچه ها یا این ترم یا ترم بعد درسشون تموم میشه و

 موفق به پاس کردن 141 واحــــــــــــــتتد درسی میشن

خوب یا بد ، با همه خاطراتش ، چهار سال از عمرمون بود که گذشت و

 هر کی میره پی زندگیش و ادامه مسیر پر دست انداز اون

یک چیزایی فهیمیدیم ، خیلی چیزهـــــــــــــــــــا رو هم نه

و همچنان هم باز بسیار اســــــــــــــــــــــت برای یاد گرفتن

 

 

graduation cap

توی فکرم هست به پاس این همه تلاش اگر همگی موافق باشن یک

جشن فارغ التحصیلی

(احتمالا فرار از زندان 2)

برگزار کنیم (مثلا  اواسط اسفند امسال ) و دور هم باشیم ...

مجلل یا مختصرش مهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم نیست ...

 لباس بپوشیم و عکاس بیاریم و ســـــــــــــــــــــــالن بگیریم و

 همراهانمون رو بیاریم و اینهاشم مـــــــــــــــــــــــــــهم نیست !

 نه هیچکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدوم مهم نیست . !

 graduation hat toss

شاید بگید جو گیر شده و بهم بگید مگه  از هارواد در مقطع دکترا 

داریم فارغ التحصیل می شیم که بخوایم جشن بگــــــــــــــــــیریم

 نه از آنجا که در دانشگاه بسیار عالـــــــــــــــــــــــی درس خواندیم

 (البته بازم خدا رو شـــــــــــــــــــــــکر که اصلا اومدیم و خوندیم) ،

نه از آنجــــــــــــــــــــــــــــــا که :

 همه چیز رو بهمون یاد دادن و از منظم ترین دانشگاه داریم مدرک می گیریم

و همه اساتید عالی بودن  (که حداقل یکدونه خوب یا متوسط که داشتیم )

و الان هم دقیقــــــــــــــــــــــــــــــــــا آماده جذب شدن در بازار کار هستیم

و از همین حرف های همیشگی و قر قر هایی که همه می دونیم و حقم داریم

بلـــــــــــــــــــــــکه از این حیث که :

اولا  درس خوندنمون و این همه برو و بیا و امتحان دادن و ...

 حتــــــــــــی حالا اگه در پیام نور هم بوده بی ارزش نشماریم

و دومــــــــا حداقل مروری کنیم آنچه گذشت را و از اشتباهاتمان

را بیاد آوریم و درس عبرتی باشد برای آینــــــــــــــــــــده مان !

سومـــــــــــــا یک چیزه مرسومیه که حتی دانشگاه آزادی ها

هم برگزار می کنن ... پس ما با این همه ادعـــــــا چرا نکنیم !

graduates sitting

 

پس لطفا نظرتون رو بگید و به سوالات زیر هم پاســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــخ دهید :

1- آیا اصلا به نظرتون باید مراسم بگیریم یا نه ؟ 

         بلی          

         خیر (اگه نه ! چرا نه؟)

2- چه طور مراسمی را ترجیح می دهید و دوست دارید در این مراسم چه کارهای انجام بشه:

         ساده   : دور همی خوش باشیم تو یک پارکی یا کوهی

        معمولی : دور همی بریم یک رستورانی و چند تا عکس بگیریم

        خفـــن   : سالن ، دعوت از چند تا استاد محبوب ، خانواده ها ، لباس ، ... !

3- استاد مورد علاقه تان در طول این چهار سال کی بود و چرا ؟

         ؟

         ؟

         ؟

 


  

89/8/19
10:26 ع

شاید یه مدتی شایدم واسه همیشه مطلبی دیگه آپ نکنم

تو این وبلاگ دوست داشتنی 

وبلاگی که خیلی چیزا از توش یاد گرفتم و کلی خاطره شد واسم 

ولی به هر حال یه سری اتفاقاته دیگه بی خیال نمیشه گفت....

و جا داره فکر کنم بتونم بگم دوست هام  حداقل  دوست های مجازی 

آره میگم از امیر حسین و مانا و هپی و ...  خیلی تشکر کنم  که فوق العاده مینویسند


ببخشید که خوب نمینوشتم اخه عادت دارم از قدیما با عکس مطلب اپدیت کنم

و  با عکس حرف بزنم 

و تو این وبلاگ نمیشد هر عکسی که دلم میخواست رو بزارم

حلال کنید تو رو خدا اگه مطالبم هیچ وقت حرفی نداشت واسه گفتن


ولی میگن هر چه از دل برآید بر دل نشیند 

این درد دل خودم با خودم هست این روزهاااا


عجب گردشی داره این زمونه


چائی مخصوصا تو بخون

 



دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

 دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

 این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج
کسی نمی‌کنی!
 

 

باید آدمش پیدا شود! مهمتر

 باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا،

 

از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!

 سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…


شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که
حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟

بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند
به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…



اما بگذار به سن تو برسند!



بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امر را می‌فهمند


بدون این‌که تو را به یاد بیاورند

غریب است دوست داشتن.

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم
هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست؛

تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند


دکتر شریعتی


نکته مهم ::

 همیشه به همه ساده نگاه نکنیم

هیچ وقت دیر به کسی  که لیاقتش را دارد نگیم دوست دارم

بعد ها حسرت میخوریم اگه دیر بگیم  باور کنید

 

 

 

اینم یکی از زیباترین جمله های زندگیم

تقدیم به همگی ی ی ی

 

قلب من از صدای تو چه عاشقانه کوک شد

تمام پرسه های من کنار تو سلوک شد

عذاب می کشم ولی عذاب من گناه نیست

وقتی شکنجه گر تویی شکنجه اشتباه نیست

 

در آخر

 

MIM MESLE = M_D_E

 

////////////////////

////////////////////////////////


هر جا چراغی روشنه از ترس تنها بودنه

ای ترس تنهایی من اینجا چراغی روشنه

اینجا یکی از حس شب احساس وحشت میکنه

هر روز از فکر سقوط با کوه صحبت میکنه


  
مشخصات مدیر وبلاگ
 
Brave Heart[0]
 

این یه وبلاگ گروهیه که متعلق بچه های کامپیوتر واحد تهران میباشد.


لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ