سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صفحه اصلی پیام‌رسان پارسی بلاگ پست الکترونیک درباره اوقات شرعی

88/1/12
2:35 ع

دو شب پیش از شبکه 2 مستند فوق العاده جذاب "نجوای آفرینش" پخش شد .. خیلی حال کردم و کمافی سابق جو بود که منو گرفت!! بگیر منو ...!

یادمه چند سال پیش یه مستند حیات وحش از تلویزیون پخش شد که تو ذهنم ثبت شد.  از این مستندا که یه جواریی داستان زندگی یه حیوون رو از تولد تا بلوغ یا شایدم مرگش نشون می ده!

داستان زندگی یه پرنده بود، اگه اشتباه نکنم دارکوب!

جوجه دارکوب قصه ما ...

آها .. یادم رفت بگم بچه ها همگی ساکت و آروم بشینید خاله سوده می خواد براتون قصه بگه! آفرین! بله! اگه بچه های خوبی باشید به همه تون خروس قندی می دم!!! اینا هستن ..

بله .. داشتم می گفتم ..

جوجه دارکوب قصه ما ...

ها؟!

نه! حسش نیست قصه بگم! خب کوچولوها وقت خوابه! برید بخوابید، من می خوام با بزرگترا حرف بزنم!

اینا هستن ...

 

از 6-7 تا تخمی که پرنده گذاشته بود، به غیز از اون 3 تایی که سر از تخم بیرون آورده بودن، بقیه جوجه ها عمرشون به دنیا نبود و مرده به دنیا اومدن! مادر بچه ها همین 3 تا رو نمی تونست سیر کنه، چه برسه به 7 تا!! حتما مصلحت در این بوده که تلفات داشته باشن!

پرنده مادر روزی چند وعده برای جوجه ها غذا  می آورد.. جوجه هام که ماشاا... تو سن رشد، سیرمونی نداشتن که! به قول یه ادیبی وقت غذا خوردن سرآپا دهن می شدن!

 

از بین 3 تا جوجه، یکی از جوجه ها به اون 2تای دیگه خیلی زور می گفت، یه ذره لونه، یه ذره جا، و یه جوجه پررو که اون وسط می خواست جا و حق همه رو تصاحب کنه! رسم روزگاره دیگه! چه می شد کرد! خب زورش بیشتر بود ...!

جوجه پررو خیلی زودتر از 2تا جوجه دیگه داشت بزرگ می شد! اصلا تصاعدی داشت رشد می کرد!!

مادر دلسوز و زحمتکش هم از طرف غریزه اش فقط تا همین حد توجیه شده بود که باید واسه جوجه هاش غذا بیاره، دیگه اینکه کی غذا خورده و کی نخورده براش تعریف نشده بود!

پرخوری جوجه خودخواه باعث شد یکی از 2تا جوجه دیگه خیلی زود از گرسنگی تلف بشه!

شاید گفتنش بی رحمانه باشه، ولی اینطوری یه حسنی که داشت این بود که اگه قبلا 20% کل غذا قرار بود بین 2 نفر تقسیم بشه، الان حداقل همه اون 20% به یه نفر می رسید! اینطوری حداقل اون یه نفر وقت بیشتری داشت تا طعم زندگی کردن رو بچشه!

نابرابری و رشد سریع جوجه خودخواهه تا حدی بود که پر، تقریبا تمام بدنش رو گرفته بود در حالیکه بدن جوجه مظلوم ما هنوز پر از کرک بود! و دریغ از یه دونه پر ..!

جوجه مظلوم و جوجه ظالم در کمال نابرابری داشتن بزرگ می شدن ...

تااینکه .. یه روز بالاخره یکی از جوجه ها مرد! و آخرین بازمانده شد یکی یه دونه ی مادر و مالک تمام محبت ها و صد البته غذاهای اون!

روز حادثه .. وقتی که جوجه ها مثل همیشه منتظر اومدن مادر با منقار پر بودن .. از بیرون آشیونه صدایی اومد .. مثل همیشه جوجه پرروه جلوی در منتظر غذا واساده بود و به جوجه مظلومه اجازه جلو دادن نمی داد .. ولی پررو نمی دونست که زود بزرگ شدن، چاق و چله شدن و همیشه جلو واسادن شاید همیشه هم به نفعش نباشه!

صدا نزدیکتر شد و در یک لحظه اتفاق افتاد .. پرهای جوجه ظالم بود که به تنهایی و زودتر از موعد تو آسمون به پرواز دراومده بودن .. جوجه پررو خودش به استقبال مرگ رفت .. وقتی که منتظر غذا بود خودش غذای دیگری شد .. اون طعمه مار شده بود!

جوجه مظلوم دیگه لازم نبود نگران زورگویی های کسی باشه .. دیگه همه چیز مال خودش بود ..

جوجه یکی یه  دونه ی آشیونه، دیر شروع کرد ولی خیلی زود بزرگ شد .. پرواز رو برای اولین بار تجربه کرد .. بالغ شد .. صاحب جوجه هایی شد .. برای جوجه ها غذا می آورد و ...

جوجه یکی یه دونه بزرگ شد ولی به گمونم کودکی اش رو از یاد برده بود! اون هم مثل مادرش نمی دونست که از بین جوجه ها کی غذا خورده و کی نخورده!

نمی دونم بهش چی می گن .. تقدیر .. چوب خدا .. از آن نترس که های و هوی دارد ... یکی برای همه، همه برای یکی ..

نمی دونم!

تو چی فکر می کنی؟!

ای پی 1: نمونه های عینی جوجه ظالم، مظلوم، مادر بچه ها و یکی یه دونه ی بالغ، بین ما انسان ها کم نیستن!

ای پی 2: برای ما انسان ها .. شاید همیشه هم صدای چوب خدا در این دنیا نباشه ...

ای پی 3: وقتی که جوجه پررو مرد، خیلی خوشحال شدم! شاید اینطوری یه کم سنگدل به نظر بیام ولی از اینکه قرار بود اون جوجه نحیف و مظلوم به حقش برسه خوشحال بودم!

ای پی 4: خوب شد گفتم بچه ها بخوابنا! صحنه های خشن داستان اصلا براشون مناسب نبود! بالاخره دیگه ..! قتل و مرگ و ...

ای پی 5: نمی دونم چرا اون جوجه گذشته اش رو فراموش کرد! می گن فراموشی بعضی وقتا نعمت بزرگیه .. ولی این بار نمی دونم فراموشی ...

ای پی 6: پرنده ها رو خیلی دوست دارم، همونطور که ماهیا رو خیلی دوست دارم! هر دوتاشون با مفهوم آزاد زندگی کردن آشنان .. البته اگه کسی تو زندگی شون دخالت نکنه!!

ای پی 7: گ ا د ب ل س ی و (ا و ن ل ی 4 خ و د ت ...)

 


مشخصات مدیر وبلاگ
 
Brave Heart[0]
 

این یه وبلاگ گروهیه که متعلق بچه های کامپیوتر واحد تهران میباشد.


لوگوی وبلاگ
 

نویسندگان وبلاگ -گروهی
عناوین یادداشتهای وبلاگ
خبر مایه
بایگانی
 
لینک‌های روزانه
 
صفحه‌های دیگر
دسته بندی موضوعی
 
موسیقی


ترجمه از وردپرس به پارسی بلاگ توسط تیم پارسی بلاگ